UGA

ساخت وبلاگ
برخی نظریه های روانشناسی معتقدند آدم ها پارتنر خود را شبیه یکی از والدینشان انتخاب میکنند تا دینامیک رابطه های اصلی کودکی را دوباره تجربه کنند، چون آشنای ناراحت بهتر از ناآشناست. حتما تو هم شنیدی،لابد توی اینستا . این روزها همه این حرفا رو بلدند، زمانی بود که فقط افراد الیت میدانستند، امثال من! که مشاوره میرفتند و کتاب روانشناسی غیرزرد میخواندند و دنبال خودشناسی بودند! ولی با همه تلاشی که در خودشناسی داشتم، کم پیش آمده است که این سوال را از خودم بپرسم: چرا من محسن رو انتخاب کردم؟ احتمالا از روبرو شدن با جواب میترسم. حقیقتش این است که نمیتوان قطعیت گفت. الگوهایی در انتخاب شریک عاطفی شناخته شده اند اما به نظرم بحث پیچیده تر از آنست که سریع نسخه انتخابت را اینطور بپیچی که با ننه ام ازدواج کرده ام، چون آشنا بود! وقتی که من و محسن تصمیم به جدایی گرفتیم، شروع کردم پرداختن به این سوال: چرا محسن؟ در آن زمان فکر میکردم که او هم مانند پدرم سرد بود، همیشه سرش به زندگی شخصی اش گرم بود، به آرزوها و دغدغه هاش. به روانشناس مراجعه می کرد اما حتی در اوج بحث ها و مشاجره هامان دغدغه هایش کاملا مربوط به زندگی کاری اش بود چیکار کنم به اهدافم برسم، متمرکز باشم، دنیا را فتح کنم، پولدارترین شویم... یک بار برای رضای خدا نمی گفت من نه، اما همسرم ناراضی است، بپزدازیم به او؟ به حسی که در رابطه با "من" دارد؟ فکر میکردم برایش مهم نیستم، دغدغه اش نیستم. فکری که نسبت به هر دوی والدینم میکردم. من بودم، خدماتی هم به من ارائه میشد ولی من اولویت نبودم و بیشتر محصول جانبی خدمتی بود که برای دیگری از ابتدا تهیه دیده شده بود! بیشتر، فکر میکردم محسن پدرم است، اما نبود. بی توجهی و سردی محسن بعد از ازدواج شروع شد. ا UGA...
ما را در سایت UGA دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : thetuesdayso بازدید : 12 تاريخ : يکشنبه 19 فروردين 1403 ساعت: 16:14